- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
استقبال از ایام فاطمیه
سر مشـق زنـدگـانی ما فـاطمیه است ایــام کـامــرانـی ما فــاطـمـیـه اسـت دل را گره به موی ولایت زدیم و بس مـیـثـاق آسـمـانـی ما فـاطـمـیـه اسـت یک لحظه در هیاهوی غم گُم نمیشویم پـیـداتـرین نـشـانی ما فـاطـمـیـه است برنـامـۀ تکـامـل انـسـان ز ما بـخـواه سر لـوحـۀ مـبـانـی ما فـاطـمـیه است تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است مـنـشـور جـاودانـی ما فـاطمیـه است این اشک ناب ماست بیان حـیـات ما هـنـگـام دُر فـشـانی ما فـاطـمیه است داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان دور غـم نـهـانـی مـا فـاطـمـیـه اسـت مـا روضه های زنـدۀ داغ مـدیـنـه ایم مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است پهلو شکسته گان ز غـربت خـمیده ایم شـرح قـد کـمـانـی ما فـاطـمـیـه است
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
آخـرین نافـلـه های سـحـرت کشت مرا درد دل کردن تو با پـدرت کـشت مرا ای قیـامت قـد و بـالات، قیامت کردی این چه حالی است؟ هلال کمرت کشت مرا نبض من با تـپـش قلب تو همسو گشته غصه داری دل پُـر شررت کشت مرا فاطمه، عمق نگاه تو ز غم لبریز است غـربت مخفی چشمان ترت کشت مرا همسفر، لحظۀ معـراج تو نزدیک شده دردمـنـدانـه وداع سـفـرت کـشـت مرا ای پـرسـتـوی بـهـشـتـی مدینه، زهـرا این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا فـاتـح خـیـبـرم و صاحب تـیغ دو سرم غصۀ کوچه و اشک پسرت کشت مرا یـاس نـیـلـی شدۀ گـلشن توحـیـدی من! گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا اولین دادرسیِّ صف محـشر از توست دادخـواهـی تـو از دادگـرت کشت مرا
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
آن غنچه که پژمرد شکـوفا شدنی نیست آن سینه که بشکست مـداوا شدنی نیست زخمی که نمک خورد تحمل نتوان کرد درد دل بـی تـاب شـکـیـبـا شـدنی نیست مشکل که دو چندان بشود حل شدنی نیست وقتی گره ای کـور شود وا شدنی نیست آبی که ز جـو رفـتـه دگـر بــاز نـگـردد این خون زمین خورده که حاشا شدنی نیست حرمت شکنی سخت ترین غصه و درد است حرفی که زمین خورد دگر پا شدنی نیست تا روز قـیـامت فـدکـش رفـت ز دستـش وقتی سندی پـاره شد امضا شدنی نیست ای وای از آن غصه که عنوان شدنی نیست ای وای از آن رخ که هویدا شدنی نیست گیرم پس از این هیچ کس از یاس نگوید این داغ جگر سوز که امحا شدنی نیست از روزنۀ چشم کـبـودش به عـلـی گفت زهرای تو ای دل شده زهرا شدنی نیست تا آنکه به تو خُـرده نـگـیـرنـد ز اشـکـم خواهم که روم در دل صحرا شدنی نیست از خویش گذشتم که ز غربت به در آیی این خـواسـتـۀ قـلـبـی ام اما شدنی نیست در چـهــرۀ زردم گــل لبـخـنـد مجـویـید این گم شده ای هست که پیدا شدنی نیست هر کس که مرا دید چنین زخم زبان زد احـیـای تو حتی به مسیـحـا شدنی نیست ای رهـبــر مـظـلـوم دگـر یــار نــداری مـن رفـتـنی ام، مـانـدنـم آقا شدنی نیست
: امتیاز
|
تغسیل و تدفین حضرت زهرا سلام الله علیها
شب است وبغض سکوت وصدای گریۀ آب تـمـام غـصۀ عـالم نـشسته در محراب نگــاه کن کــه بـبـیـنی چگونه میبارد مـصیـبت از در و دیـوارِ خـانه ارباب بـرای غـسـل شــب قـدر آمده امــشـب فـقـط خدا و رسولـش به منـزل مهتاب بــنـای زنـدگـیــش را بـه آب مـیشوید الهی صبـر علی را بـه فـاطمـه دریاب به قطره قطره سرشکش دخیل میبندد بر آن ضریح کبود و شکسته و بیتاب چـه آبـها کـه سراسیمه غسل میکردند بـرای آن که نمـاند در آن بـدن خوناب چه میرسد به علی از مرور خاطرهها که نالههای صبورش ندارد امشب تاب
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
ما طایـفـۀ درد؛ شـفـا را ز تو خواهیـم مجـروح دلانـیـم دوا را ز تو خـواهیم افـسـرده شـدیـم از اثـر کثرت غـفـلت ای خاطرۀ سبز صفا را ز تو خواهیم از فرط فراموشی مرگ اشک نداریم ای کوثر جوشنده بکا را ز تو خواهیم ای خانه ی ذکر تو خـرابـات محـبـان ما بادۀ جان بخش بقا را ز تو خواهیم پا بست کویریم عطش هم سخن ماست بـاران عنـایـات خـدا را ز تو خـواهیم بـال و پر ما سوخته ای یـاس شهـیـده پـرواز به سوی شهدا را ز تو خواهیم جـانـبـازتـرین مـادر عـالـم نظری کن جان دادن در کرببلا را ز تو خواهیم دنـیـا چه بـهـا دارد اگـر اهـل نباشیم؟ اهلیت و ایمان و ولا را ز تو خواهیم همراهی سادات یقین فیض عظیمی است این اُنس به اولاد شما را ز تو خواهیم مـا مـنـتــظـر آمـدن مـصـلـح کُــلّــیــم دیگـر فـرج آل عـبـا را ز تو خـواهیم از جـلـوۀ آن مـنـتـقـم چـهــرۀ نـیــلــی پایان غم و درد و عزا را ز تو خواهیم
: امتیاز
|
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
شمـع وجود فـاطمـه سوسو گرفتـه است شب با سکوت بغض علی خو گرفته است آتـش گـرفـت جــان عــلــی با شــرار آه وقـتـی که از ولی خـدا رو گـرفـته است در دست نــاتـوان خـودش بـعـد مـاجـرا اين بار چندم است كه جارو گرفته است قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش یک جا برای غربت بـانو گـرفـتـه است حـتـی وجـود مـیـخ و در و تـازیـانـه ها عطر و مشام از گل شب بو گرفته است بـا ازدحـام مـوج مــخـالـف بـیـا بـبــیـن کـشـتـیِّ عمر فـاطـمـه پهلـو گرفته است مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت سر در بغل گرفتـه و زانو گـرفـته است
: امتیاز
|
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
بر سـاحـل شـكـافـتـه پـهـلو گرفته بود ماهی كه از ادامه شب رو گـرفته بود آرامـشی عـجـیـب در انـدام سـرو بود گویا تنش به زخـم تـبر خو گرفته بود دستـی به دستـگـیـره دروازه بـهـشـت دستـی دگـر بر آتش پـهـلـو گرفته بود برخاست تا رسد به بهاری كه رفته بود آهـوی عـشـق بوی پـرستـو گرفته بود آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟ او كه هـمـیـشه اذن ز بـانو گرفته بود از كوچههای شـهـر؛ صدایـی نشد بلند نعـش مدینه در تبِ شب؛ بو گرفته بود پشت زمین شكست، خدا گریهاش گرفت وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
از غصه سرتاسر شدی این چند ماهه دلـتـنگ پیـغـمـبـر شدی این چند ماهه وقتی شنیدی دست من را صبـر بسته یک پارچه حـیدر شدی این چند ماهه با خـطـبـه هایت هرکجا فـتنه به پا شد پـیـغـمـبـرِ دیـگـر شـدی این چند ماهه دیدی که تنها مانده ام، زهـرا برایم… سینه سپـر، لشکر شدی این چند ماهه حق داری اصلا خنده روی لب نداری خسته از این بستر شدی این چند ماهه من که خبر دارم؛ نپوشان صورتت را یـاسِ علی! پـرپـر شدی این چند ماهه دارد عـلی دق می کند از این مصیبت این قدر که لاغـر شدی این چند ماهه شرمنده ام زهرا در این کوچه؛در این راه خـاکی سرِ معـبـر شدی این چند ماهه داغت قـد من را شکست اما تو انگـار از من خـمـیـده تر شدی این چنـد ماهه فهـمیدم از این لاله ها، حـق داشتی که پنهان در این معجر شدی این چند ماهه غیـر از خیال و سایـه ای از تو نمانده از سایه هم کـمـتر شدی این چند ماهه
: امتیاز
|
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست گریه در روضۀ او مسلک عرفانی ماست مـا پـریـشـان غـم مـادرمـان فـاطـمـه ایم غـربتـش علت این گـریۀ طولانی ماست هـر کـسی در پـی دارو و دوا می گـردد نمک روضـۀ او نـسـخـۀ درمـانی ماست هرکسی رخت عـزا کـرده به تن می داند که چنین پـیـرهـنی علّت سلـطانی ماست لـعـن بر قـاتـل صـدیـقـۀ کبری بی شـک مُـهـر تـأیـیـد و قـبـولی مـسـلمانی ماست روضه خوان، روضۀ دیوار و در و کوچه نخوان سر شکستـن سند غـیـرت ایـرانی ماست
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
زهـراست چـراغ شب ظلمانی حـیـدر زهـراست طبیب تب طـوفـانی حـیـدر زهـراست پـریـشانِ پـریـشـانی حـیـدر زهراست به هر معـرکه قربانی حیدر یک جمله بُوَد ذکر لب حضرت زهرا مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا گـویـد به عـلـی نـور تو را مـاه نـدارد دل جـز تو دگـر رهبـر دلـخـواه نـدارد بی تو دو جهان ارزش یک کاه ندارد مـن بی تـو بـمـانـم بـه خـدا راه نـدارد هرجا که تویی فاطمه هم هست در آنجا مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا میگفت همیشه به همان حالت مضطر مردم؛ همه کارست عـلی بعد پـیـامـبر والله که من گـفـتـهام این جـمـله مکرر حـیـدر همۀ دین من و دین همه حـیدر با خون شده حک روی درِ خانۀ مولا مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا من محو علی گشته ندانم که خطر چیست دل سوخته کی حس کند این آتش درچیست حالا که علی هست دگر داغ پسر چیست در حـفظ امامم چنین ضربۀ در چیست در پشتِ در ایـن است کـلام من شیـدا مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا جانـم به فـدای عـلـی و قلب صبورش بر عهد خودش بود و ننازید به زورش دادند از آن کوچه غـریبـانه عـبـورش در کـوچه شکـستند تـمـامی غـرورش جـانم به لب آمد عـلـی و خـنـدۀ اعداء مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا
: امتیاز
|
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
بغـضی مـیـان قـلـب دشمـن ها بمـاند وقـتی که دست مـرتـضی بـالا بمـاند بعد از نـبـوت می رسد وقـت امـامت تا پـیـروی از ظلم بـی مـعـنـا بـمـانـد در بین بستر..مضطرب، پیـغـمبر ما فـکـرش شـده شاید عـلـی تنـهـا بمـاند آری؛ همین شد عـاقبت قسمت برایش این که عـلـی تـنهـاتـرین مـولا بمـاند مـانـده مـیـان بی وفـایـی هـای کـوفـه در شـهـر اشـبـاح الرجال آیا بماند...؟ با این همـه تنـهـایـی اش او غـم ندارد تا در کـنـارش هـمسرش زهـرا بماند زهـرا امـیـرالمـومنـین میخواند او را در پشت در، بـر بـیـعـتش حتی بماند در آتش بغض سقـیـفه آه…میسوخت در پـشت در با او چه شد اما…بماند ای مـعـنـی زیـبـایی دنـیـای مـولا… بی تو چـرا حـیـدر در این دنیـا بـماند
: امتیاز
|
جسارت عمر به حضرت زهرا سلام الله علیها در بازپس گیری قبالۀ فدک
وقتـی که جنگ داس با گـل در بگیرد گـلـخـانه را انـدوه سـرتـا سـر بگـیـرد بـر طعنه های تـنـد و تـیـز داس لعنت نگذاشت یـاس خـانه برگ و بر بگیرد مشتش گره کرده سرش فـریـاد مـیـزد بنچاق را می خواست از مـادر بگـیرد جــای گـلاب از آن گـل آتـش گـرفـتـه با ضربه اش،میخواست خاکستر بگیرد یک گوشواره عهد را با گوش بشکست امکـان ندارد عهـد خود از سر بگیرد بر غـیـرت پـوشیه اش برخـورد بـانـو باید تـقـاص از رنگ نـیـلـوفر بگـیـرد بی اعـتـنـا بر خـاک چـادر بـاز پـاشـد باید که طفـل خویش را در بر بگیـرد میرفت خـانـه بـاغـبــان تـنـهـا نـمـاند تا رنگ لاله پـهـلـوی بـسـتـر بـگـیـرد او اشک چشم مرتضی را پاک میکرد ایـنـگـونه جـام از سـاقـی کوثر بگیرد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
اشک از چشم تـرم افتاد دستم بسته بود پیش چشمم همسرم افتاد دستم بسته بود صبر کردم صبر لیکن دشمنم شرمی نکرد آتش کیـن در حـرم افتاد دستم بسته بود قهـرمان جنگ ها بودم، اگر در کوچه ها پیش مـردم پیـکـرم افتاد دستم بسته بود کینه ها که گُر بگیرد زود دعوا مى شود یـاد فـتـح خـیـبـرم افـتـاد دستم بسته بود فاطمه بال سفر تا عرش اعلاى من است با قـلافـى شَه پـرم افـتـاد دستم بسته بود یک نفر با چهل نفر درگیر شد تا عاقبت زیر پـاها لـشـکـرم افـتاد دستم بسته بود پشت در،یک سوّم از سادات را آتش زدند آیـه اى از کـوثـرم افـتـاد دستم بسته بود روی گلبرگم نشان دست نامردی نشست زیر چـشمانش وَرم افتاد دستم بسته بود به گـمـانـم میخ را محکم نکوبیدم به در در به روى همسرم افتاد دستم بسته بود
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
باور نمی کنم که تو بی بال و پر شدی خسته شدی شکسته شدی مختصرشدی شرمنده ام بخاطر من زخـم خورده ای روزی که در مقابل دشمن سپـر شدی افـتـادی از نـفـس – نـفـسـت بـند آمده افـتاده ای به بستر غـم محـتـضر شدی هـیـزم به دست های مـدیـنـه که آمدند مجروح دود آتش و زخـمـی در شدی آتش زبـانـه مـیـزد و در نیـمه باز بود فهمیـدم از صدا زدنـت بی پـسـر شدی این شـهـر چـشـم دیـدن ما را نـداشتـند از چـشـم های شـور مـدینه نظر شدی هـمـسایه ها رعـایت حـالت نمی کـنـند وقتی بـرای دشمن دون درد سـر شدی
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
می شویمت که آب شـوم در عـزایِ تو یا خویش را به خاک سپـارم بجای تو قـسـمـت نـبـود نـیـتِ گهـواره ساخـتن تـابـوت شـد تـمـامـیِ چـوبش برایِ تو خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو خون می چکد که زنده کند ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُـم شد مـیـانِ خـنـدۀ مَـردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حـالا زمـانِ غـسـلِ تو فهمیـده ام چـرا رویِ تو را نـدیـد کـسـی تا شـفـایِ تو
: امتیاز
|
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
درمقامی که عقیق سرخ از زر بهتر است اشکهایم بال معراج است،از پَر بهتر است با زبان دل فـقط حـرف خودم را می زنم نامه بر این روزها باشد کبوتر بهتر است گرچه بـالا می برد سجـده مـقـام بـنـده را چند ثـانـیـه نـشستن پـای منبر بهتر است منبری را که دلش با مهر مولا گرم نیست در همان مسجد بسوزانش برادربهتر است از سر اخلاص حمدش را به جا می آورم آنکه از آغـاز یادم داده کـوثـر بهتر است گرچه فرقی نیست بین ساقی وکوثر ولی بارها فرموده پیغمبر که مادر بهتر است مصحف زهرا به غیر از سینۀ معصوم نیست سر مستور خـدا در پرده آخـر بهتر است وقـت بـالا بـردن در؛ حـرز نـام فـاطـمـه از همه عـالم برای مرد خـیـبر بهتر است هرکسی بو برده از غیرت شهادت میدهد در نگاه مرد مرگ از اشک همسر بهتر است از زمانی که شنـیدم در به پهلویت گرفت حس من این است،اصلاً خانه بی در بهتر است
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
راضی به هر قضایِ خدا می روی علی چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی دارم به فـتـحِ خـیـبـر تو فـکـر می کـنـم با دستهـای بـسـتـه کجـا می روی علی؟ ای سرشناس شهر، چه رخ داده یا علی! مسجـد چرا بـدون عـبـا می روی علی؟ آشـفـتـه حــالِ فـاطـمـۀ پـشتِ در نـبـاش قدرِ خودت،به هول و ولا می روی علی آیـیـنـۀ شـکـسـتــۀ این کـوچـه هـا مـنــم از من شکسته تر تو چرا می روی علی؟ بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است! داری چه زود کـربـبلا می روی عـلـی! این کوچه، آخـرش تـه گـودال می رسد داری میان حـرمـلـه ها مـی روی عـلـی
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
نـرو ای هـمـدم تـنـهـایـی بـابـا، مـادر می شود بعد تو بابا تک و تـنها، مـادر چه مگر بر سر تو رفته در آن کوچۀ شوم پس از آن حادثه افـتاده ای از پا، مادر آخرین بار که گیسوی مرا شانه زدی لـرزۀ دست تو لـرزانـده دلـم را مـادر من و بی مادری، ای وای، برایم زود است کاش می شد که از اینجا بروم با مادر
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
دل بى سوز و گداز از غم زهرا دل نيست دل اگر نشكند از ماتم او، جز گِل نيست خون و اشك از دل و از ديده ما میجوشد فاطمه صورت خود را ز على می پوشد عمر كوتاه تو، اى فاطمه فهرست غم است قـبـر پنهان تو روشنـگـر اوج ستم است رفتى، اما ز تو منظومۀ غـم بر جا ماند با دل خستـه و بشكسته عـلـى تـنهـا ماند اثــر دسـت سـتــم از رخ نـيــلـى نــرود هرگز از ياد على، ضربت سيلى نـرود با عـلـى راز نگـفـتى تو ز بـازوى كبود باپدرگوى كه بعد از تو چه بود و چه نبود شهراگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا مرگ جانسوز چرا؟ دفن غريبانه چرا؟ داغ ما آتش و ميخِ در و سينه است هنوز مدفن گمشده در شهـر مدينه است هنوز
: امتیاز
|
تشییع و تدفین حضرت زهرا سلام الله علیها
تـا عـلی ماهَـش بـه سـوی قبر بُرد مـاه، رخ از شـرم، پـشت ابـر بُرد آرزوهـا را عـلــی در خـاک کـرد خاک هـم گویی گریـبان چاک کرد زد صدا: ای خاک، جـانـانم بگـیر تن نـمانـده هیـچ از او، جـانم بگیر نــاگــهـان بـر یــاری دســت خــدا دسـتی آمد، همچو دست مصـطـفی گوهرش را از صدف، دریا گرفت احـمد از دامـاد خود، زهـرا گرفت گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُـل وی بَر تو خُرد، یکسر جزء و کل از من ایـن آزرده جانت را بگـیـر بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگـیـر بــار دیــگـر، هـدیـۀ داور بـگــیـر کــوثـــرت از سـاقـی کـوثـر بگیر می کِشد خجلت عـلی از محضرت یــاس دادی، می دهـد نـیــلـوفــرت
: امتیاز
|
تقدیم به شهدای مدافع حرم
در آن زمان که روح به قالب دمیده اند ما را غـلام حضرت عشق آفـریـده اند روز ازل به دست پُر از مهـر فـاطمه گـویـا برای لـشـگـر حـیـدر خـریده اند مردان راست قامت این سرزمین فقط در ابـتـدای درب حــرم ها خـمـیـده اند کی آرزوی روضۀ رضـوان نموده اند آنان که در جــوار حـرم آرمـیـده انـد؟ ما را ز درد و داغ نترسان که از قدیم مـردان این قـبـیـلـه هـمه داغ دیـده انـد چـون آهـن انـد کـه آبـدیـده مـحـکـم انـد گرچه میان روضه گـریـبـان دریده اند چون کوه استوار و چو پروانه عاشقند شمع اند و پای محفل زهـرا چکـیده اند داغی دوباره بر دل زیـنـب نـمـی شود مـا را مـدافــعــان حــرم آفــریــده انــد
: امتیاز
|